کد مطلب:125351 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:350
امام حسن و مژده ی ولادت پسر
3- امام صادق - علیه السلام - از پدران بزرگوارش - علیهم السلام - روایت می كند كه: امام حسن - علیه السلام - با پای پیاده از مدینه به طرف مكه حركت كرد. در راه پاهای حضرت ورم كرد. به حضرت گفتند اگر سوار شوی، ورم پایت خوب می شود. فرمود: هرگز (سوار نخواهم شد)، ولی اگر به منزلی رسیدیم، مرد سیاهی نزد ما می آید كه روغنی همراه دارد و آن روغن، برای این ورم خوب است. آن را از او بخرید و (در قیمت آن) چانه نزنید.
یكی از دوستان حضرت گفت: در مسیر راه ما، منزلی نیست كه كسی در آن این دوا را بفروشد.
حضرت فرمود: چرا هست. وقتی چند میل [1] رفتند. آن مرد سیاه پیدا شد. امام به غلامش فرمود: نزد آن برو و از او آن روغن را به قیمتش بخر. مرد سیاه به غلام امام گفت: روغن را برای چه كسی می خواهی؟ غلام گفت: برای حسن به علی بن ابی طالب - علیه السلام -. مرد گفت: مرا نزد او ببر.
خدمت حضرت رسیدند. آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا - صلی الله علیه و آله -! من از دوستداران شما هستم برای این دارو پولی نمی گیرم. ولی از شما تقاضا دارم برایم دعا بفرمایید تا خداوند پسری سالم و بی عیب به من عطا كند كه شما اهل بیت پیغمبر را دوست داشته باشد؛ چون وقتی كه از خانه خارج شدم، هنگام زایمان همسرم نزدیك بود.
حضرت فرمود: به سوی خانه ات مراجعت نما كه خداوند متعال به تو پسری سالم و بی عیب عطا نموده است.
مرد سیاه فورا به خانه اش برگشت و دید كه زنش پسری زاییده است. سپس نزد امام حسن - علیه السلام - برگشت و از ایشان به جهت این امر، تشكر كرد. و حضرت
[ صفحه 191]
آن روغن را به پاهای خود مالید و ورم پایش، خوب شد. [2] .
یكی از دوستان حضرت گفت: در مسیر راه ما، منزلی نیست كه كسی در آن این دوا را بفروشد.
حضرت فرمود: چرا هست. وقتی چند میل [1] رفتند. آن مرد سیاه پیدا شد. امام به غلامش فرمود: نزد آن برو و از او آن روغن را به قیمتش بخر. مرد سیاه به غلام امام گفت: روغن را برای چه كسی می خواهی؟ غلام گفت: برای حسن به علی بن ابی طالب - علیه السلام -. مرد گفت: مرا نزد او ببر.
خدمت حضرت رسیدند. آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا - صلی الله علیه و آله -! من از دوستداران شما هستم برای این دارو پولی نمی گیرم. ولی از شما تقاضا دارم برایم دعا بفرمایید تا خداوند پسری سالم و بی عیب به من عطا كند كه شما اهل بیت پیغمبر را دوست داشته باشد؛ چون وقتی كه از خانه خارج شدم، هنگام زایمان همسرم نزدیك بود.
حضرت فرمود: به سوی خانه ات مراجعت نما كه خداوند متعال به تو پسری سالم و بی عیب عطا نموده است.
مرد سیاه فورا به خانه اش برگشت و دید كه زنش پسری زاییده است. سپس نزد امام حسن - علیه السلام - برگشت و از ایشان به جهت این امر، تشكر كرد. و حضرت
[ صفحه 191]
آن روغن را به پاهای خود مالید و ورم پایش، خوب شد. [2] .
[1] هر ميل، چهار هزار ذراع است (فرهنگ عميد).
[2] بحار: 324:43، حديث 3.